خلاصه داستان: ملیکه متهم به قاتل شوهرش پس از بیست سال از زندان آزاد می شود. ملیکه که دغدغه دیگری جز پیوستن به دخترش که سال ها در حسرتش بوده نیست، نمی داند که دنیایی پر از دروغ در بیرون در انتظارش است. آنچه در انتظار ملیکه است نه تنها دروغ است، بلکه خانواده کینه توز شوهرش نیز برای انتقام لحظه شماری می کنند. در حالی که ملیکه باید در همان ابتدای زندگی جدید خود مبارزه کند، او بزرگترین نبرد خود را برای ایجاد صمیمیت با دخترش هازال خواهد داشت.
اما این اصلا آسان نیست. چون هازال دختر واقعی ملیکه نیست. هازال بلافاصله پس از فهمیدن راز بزرگ دختر ملیکه از هلیا و چنگیز وارد عمل می شود. اینگونه است که او با برین آکسوی و دخترش دورو آکسوی رودررو می شود. برین که فکر می کرد به راحتی می تواند از شر هازال خلاص شود، بسیار در اشتباه بود. برین در حالی که سعی می کند از شر هازال خلاص شود، مرتکب چنین اشتباهی می شود که ملیکه و دورو را به درون حوادث می کشاند. حالا این فقط یک مسئله زمان است که همه دروغ ها برملا شوند..
خلاصه داستان: در یکی از مناطق ثروتمند استانبول، در یک سایت بوتیکی که خدمتکاران و کارفرمایانش زندگیی درگیر و پیچیده دارند، در سریال بحث هم در مورد اختلاف چشمگیر بین بالا و پایین قرار دارد.
خلاصه داستان: آنوپاما برای تبدیل شدن به همسری وفادار، عروسی فداکار و مادری مهربان فداکاری های زیادی کرد، اما در عوض مورد بی احترامی قرار گرفت. پس از درک تلخ، او به زندگی ادامه می دهد.
خلاصه داستان: ایملی، دختر خوشگل روستایی جوان و باهوش، پس از اینکه در باران های شدید به دنبال پناه گرفتن در یک کلبه می گردند، مجبور می شود با یک روزنامه نگار ازدواج کند. با رسیدن به شهر متوجه می شود که شوهرش نامزد کرده است.
خلاصه داستان: این نمایش یک نسخه راهاندازی مجدد از سری سال 2011 با همین نام Bade Achhe Lagte Hain است و بار دیگر به این موضوع میپردازد که چگونه دو فرد غیرمحتمل با هم ازدواج میکنند و به مرور زمان عشق پیدا میکنند.
خلاصه داستان: فرح یک زن 28 ساله است. او 6 سال پیش هنگام فرار به فرانسه، به دلیل اینکه متوجه شد باردار است و پسرش کریمسه به بیماری مبتلا است، مجبور شد در استانبول توقف کند. سیستم ایمنی بدن به طور طبیعی ضعیف و مستعد ابتلا به بیماری ها است. فرح با وجود داشتن تحصیلات پزشکی به صورت غیرقانونی به عنوان نظافتچی در استانبول کار می کند. اما دنیای فرح یک شبه زیر و رو می شود. او شاهد قتلی است که توسط مافیا در محلی که برای نظافت میرود و با طاهر لکسیز ملاقات میکند. از آنجایی که او شاهد عینی قتل است، مافیا می خواهد او را بکشند و این وظیفه به طاهر سپرده می شود.
خلاصه داستان: آیله داستان اصلان است که پسر خانواده ای پرجمعیت است و یک کلوپ شبانه را اداره می کند. یک مرد فوق العاده زیرک. او شخصیتی تاریک و مرموز است. روانشناس دوین وارد زندگی این مرد دشوار می شود و شدید می شود.